پیش از این نیاموخته بودم
که ابدیت واژهای است بس طولانی. _
ضربههای آرام ساعت زمان را
نشنیده بودم.
سخت است این چنین دیرگاه آموختن
چنین مینماید که به راستی دلی که غمناک است
جز امیدها و اعتمادها
جز تردیدها و هراسها
جز خون و به جز سوز، هیچ نمیآموزد.
شب، سراسر تیره نیست
و روز، سراسر آنچنان نیست که وا مینماید
لیکن از این هر دو، هر یک مایهی تسلی مرا
به من باز تواند آورد:_
رویاهایم را، رویاهایم را.
پیش از این نیاموخته بودم
که «هرگز» واژهای است بس غمناک._
و مرا این چنین، یکسره در فراموشی پنهان میکند
پیش از این هرگز نشنیده بودم...
«پل لارنس دانبر»، ترجمه احمد شاملو
پ.ن. ها:
* تصویر: نقاشی با عنوان «بر دروازه ابدیت»، ونسان ون گوگ، چاپ سنگی، ۱۸۸۲، محفوظ در موزه هنرهای معاصر تهران.
*بشنوید:
داروگ از جالبوت