فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

لبخند

 حسین بدرلو از بچه های سال آخر رشته ی انسانی ست که سه سال معلمش بودم. پسری درسخوان،  آرام و مٶدب، که وقتی حتی معمولی می خندید، با صدای بلند می خندید و خنده اش چندبار بالا و پایین می شد و همه مان را به خنده می انداخت!

 تقریبا هر هفته بعد از کلاس، در شخصی اشکالاتش را می پرسید و من هم پاسخ می دادم.  شب امتحان ترم اول، پاسخ چند صفحه سئوال را ازم خواست که در گروه فرستاده بودم. من هم که کلی کار سرم ریخته بود گفتم:" همه شون از امتحان نهایی اند که سوالاتش با پاسخ بعدا به گروه ارسال خواهد شد. می تونی از سایت سنجش یا ریاضی سرا دانلود کنی."

 ساعتی بعد دوباره درخواستش را تکرار کرد. ناراحت شدم و گفتم:" حسین بهت آدرس دادم که؛ چقدر تنبلی!"

آقا بلد نیستم ولی خودم سعی می کنم جواب را درمی اورم

- پاسخنامه هاشون توی سایت ریاضی سرا هست.

- آقا دسترسی به اینترنت ندارم.

-پس چطور می خوای فردا امتحان بدی؟

-راستشو بخواید آقا گوشی مال پدرمه به جز (شاد)اجازه ندارم

 احساس شرمندگی همه ی وجودم را گرفت. همان موقع همه ی سئوال های امتحان نهایی را با پاسخنامه برایش فرستادم.

 چند روز پیش، این را برایم در شاد فرستاد:

نظرات 5 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1402 ساعت 07:50

سلام،
روز تون مبارک!

درود و سپاس از مهر شما
برقرار باشید!

معصوم دوشنبه 3 خرداد 1400 ساعت 21:53

معلم خوب سرنوشت رو به خوبی تغییر میده

بله، معلم خوب می تونه خیلی تاثیرگزار باشه.
البته خودم رو شایسته ی این تعابیر نمی دونم.

خیلی ممنونم از حضورتون.

میله بدون پرچم شنبه 1 خرداد 1400 ساعت 17:27

سلام
ای ول به حسین بدرلو... خیلی عالی بود.

درود حسین آقا،
خیلی ممنونم. به مهر می بینید. زنده باشید.

سپاس که خوندین

بهامین دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 ساعت 19:52

ریاضی ازاون درس ها بودکه به نظر خشک بود اما وقتی دقیق بشی خیلی شیرین و قشنگه
به محض ورودم به دانشگاه از ریاضی وریاضی خوندن دور شدم و واقعا گاهی دلتنگ حس و حال متفاوت تایم های کلاس ریاضی میشم.

چه خوب!
دوره ی دانشگاه، اگه اشتباه نکنم با استاد بیژن زاده، درسی داشتیم به نام فلسفه ی ریاضی؛ با اینکه استاد در طول ترم فقط یه بار لبخند زد، عجیب اون درس رو دوست داشتم!
با خودم می گفتم اگه بچه ها این مباحث رو می دونستن، چقدر ریاضیات براشون جذاب می شد.
اما متاسفانه در مدرسه آموزش های ما اشکالات زیادی داره.

خیلی ممنونم از حضورتون.

Baran دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 ساعت 19:34

دست حسین آقایِ با معرفت درد نکنه که با حرف درستش ،ما رو به گریه واداشت...
له شیمی ده س خوش آقای ماموستا گیان.

+حسین آقا و همه ی پسر های شما سلامت و موفق باشند و
باشید.

خیلی ممنونم.
اگه حسین با صدای خودش نامه رو می خوند حسش چندبرابر بود، چون صداقت رو می شه از صداش خوند.
محبت دارید، سپاس.

خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد