چند آگهی فروش در سایت دیوار گذاشته بودم؛ کتاب و مجله ی قدیمی و از این دست. از جمله نقشه ای قدیمی از یکی از محله های تهران.
چند نفری برای نقشه تماس گرفتند. یکی شان آقای شیرازیان بود. گفت که کارش پژوهش روی نقشه های قدیمی تهران و ایران است و از اهمیت نگه داری این نقشه ها گفت. یکی دو بار دیگر تماس گرفت و در نهایت قرار شد نقشه را بخرد و آن را به موزه ای اهدا کند، البته به نام من و کوشش خودشان.
قراری گذاشتیم.
پیش از قرار درباره اش تحقیق کردم و باور کردم که درست می گوید.
دفترش، کوچک و جمع و جور، در طبقه ی ششم ساختمانی در مرکز شهر بود، پر از کتاب و نقشه. یک نقشه ی قدیمی بزرگ ایران هم بر دیوار بود.
آقای شیرازیان عمران خوانده است و بعدش مرمت بناهای تاریخی، و بعد کارش به نقشه های قدیمی کشیده است.
نقشه را نشانش دادم و کمی روی آن صحبت کردیم. وقتی فهمید دوره ی مدرسه آن را لا به لای کاغذ باطله هایی پیدا کرده ام که هر چند روز یک بار، کامیونی می آمد و آن ها را برای خمیر شدن می برد، کلی افسوس خورد.
نشستیم به گپ و گفت. علاقمندی ام را دید، صحبت هایمان گل انداخت و روی نقشه ی اطلس هایی که چاپ کرده بود کلی حرف زدیم.
من دنبال نقشه های خیابان لاله زار بودم.
نقشه ها خیلی جالب بودند؛ از جمله نقشه ای از تهران که انگلیسی ها در دوره ی جنبش های نفت در اوایل دهه ی سی به آمریکایی ها داده بودند که در آن مراکز مهم تهران با رنگ مشکی مشخص شده بود.
کلا هم صحبتی با ایشان خیلی لذتبخش بود. از سختی ها و تجربیاتش در این کار گفت و مثل اغلب پژوهشگران، از کم توجهی به کارهایش در این خاک گله کرد. گفت که برای چاپ اطلس آخر، وام گرفته است!
با هم چای خوردیم.
وقت خداحافظی، نقشه ی قدیمی کوچکی که در کیفم بود را به اش هدیه دادم؛ آن را از ته مجله ای از دوره ی رضاشاه کنده بودم، لا به لای همان کاغذ باطله ها. نقشه ی راه های شوسه و راه آهن در آن دوره بود.
آقای شیرازیان هم اطلس تهران قدیم را به ام هدیه دادند؛ هدیه ای ارزشمند از آشنایی با پژوهشگری زحمتکش.
کجایی استاد ؟ دلمون برا نوشته های خوبتون تنگ شده
شرمنده نکنید لطفا؛ محبت دارید. خیلی ممنونم که وقت می ذارید و خط خطی هام رو می خونید.
چه جالب بود شرح این دیدار از دیوار
میگم یه عکس از اون نقشه اینجا میزاشتین میدیدیم
بله، خیلی!
یه عکس ازش می ذارم.
خیلی ممنونم از حضورتون.
چه جالب!، واقعا میشه گفت که همچین آدم هایی چشم داشتی به مسائل مادی ندارن، خوبه که همچین آدمایی هنوز هستن
کلمه ی "عمران" توی نوشته خیلی به چشمم خورد
به نظرم این شرایط محیطیه که خیلی از این آدم ها رو تغییر می ده تا به مادیات رو در نوک هرم خواسته هاشون قرار بدن.
دم آقای شیرازیان گرم به خاطر کتاب های خوبی که چاپ کردن و واقعا خلا ش حس می شد.
:) باید دید شما که عمران خونده اید وفادار می مونید بهش یا نه!:)
خیلی ممنونم از حضورتون.
جالبه ولی ارزش کار روی نقشه های قدیمی چیه؟ و چه اطلاعاتی بهش میده که وقت روش میزارن؟
بله، این که کسانی هم در کشورمون داریم که چنین گرایشاتی دارن خیلی جالبه.
این کار برای مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خیلی به درد می خوره. جانمایی محله ها، بازارها و صنف ها، مکان های تاریخی، نحوه و جهت گسترش مکان های جغرافیایی و ... رو می شه به کمک اون ها به دست آورد.
مثلا این نقشه ها اگه زمان کارگردانی مثل زنده یاد علی حاتمی بودن، هم درکاهش زمان و هزینه های کارهاشون، و هم گسترش فضاها، کمک کننده بودن.
یا مثلا اون نقشه ای که انگلیسی ها برای آمریکایی ها تهیه کرده بودن از نقاط استراتژیک پایتخت، به لحاظ سیاسی می تونه حتی به عنوان مدرکی روشن از دخالت هاشون در حوادث پیش آمده تلقی بشه.
خیلی ممنونم از حضورتون.