-
ارزیابی شتابزده - ۳۸
پنجشنبه 29 آذر 1403 10:37
*کیک محبوب من - مریم مقدم، بهتاش صناعی ها، ۱۴۰۳ امتیاز: ۴/۲۵ از ۵ مهین (لیلی فرهادپور) که زنی تنهاست، در تلاش برای پر کردن تنهایی اش، با مردی به نام فرامرز (اسماعیل محرابی) آشنا می شود و او را به خانه ی خودش دعوت می کند ... یک درام واقعگرای اجتماعی با مایه های روان شناسانه ی قوی. اهمیت این فیلم نخست در روایت نامتعارفی...
-
از مدرسه...
شنبه 17 آذر 1403 17:44
* یکی از بچه های راهنمایی یکی دیگر را کتک زده بود و چون خودش سابقه ی انضباطی خوبی نداشت، به او ۸۰ تومن پول داده بود که به معاون ها نگوید که البته معاون ها خودشان فهمیدند! * تعدادی از بچه هایی که پارسال در ریاضی خیلی ضعیف بودند، امسال در طراحی خیلی خوبند. از وقتی هم که گفته ام می خواهیم در ترم دوم نمایشگاه برگزار کنیم،...
-
درخت و علف را میخواهم که بار دیگر زاده شوم.
شنبه 10 آذر 1403 21:43
همه ی مرگها را مردهام، همه ی مرگها را، میخواهم که باز بمیرم؛ مرگِ چوبین درخت را مرگِ سنگی کوه را مرگِ خاکی خاک را مرگِ برگی خشاخشی علفهای تابستانی را و پیشوا مرگِ خونین آدمی را میخواهم که باز بمیرم. گُل را میخواهم که بار دیگر زاده شوم. درخت و علف را میخواهم که بار دیگر زاده شوم. و ماهی و آهو، پرنده و پروانه...
-
حقیقت یأس آور
سهشنبه 6 آذر 1403 23:40
آیا شما که صورتتان را در سایه ی نقاب غمانگیز زندگی مخفی نمودهاید گاهی به این حقیقت یأسآور اندیشه میکنید که زندههای امروزی چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟ «فروغ فرخزاد»
-
در فوتبال لحظاتی هستند که به نحو آشکاری شاعرانه اند...
جمعه 2 آذر 1403 14:29
آقای گنج خانی دبیر ورزش مدرسه، خیلی به من محبت دارد؛ آمد سر کلاس دوازدهم انسانی و گفت تیم فوتبال این کلاس به فینال مدرسه رسیده و به بچه ها اجازه بدهم بیست دقیقه به زنگ آماده شوند برای مسابقه؛ گفت:«خودتان هم به عنوان مربی کنارشان باشید.» هرچه گفتم نه، گفت باید باشید! به بچه ها هم گفت با لباس ورزشی باشند. مدرسه مان یک...
-
هوووپ!
پنجشنبه 24 آبان 1403 18:26
دیروز ساعت آخر که با بچه های یازدهم انسانی کلاس داشتم، وسط حل یک تمرین بودیم که برق رفت. اولش قدری سر و صدا کردند، گفتم بچه ها هفته ی بعد آزمون دارید و باید برایتان نمونه سوال حل کنم. گفتند:«آقا تخته دیده نمی شه!» گفتم پرده ها را کنار بزنند؛ هوا ابری بود و تاثیر چندانی نداشت. به نعمت که مبصر و گنده ی کلاس است گفتم...
-
سایه ی جنگ
پنجشنبه 17 آبان 1403 11:03
مادران، کته کلویتس، ۱۹۱۹ سر کلاس های دوازدهم، بچه ها از جنگ می گفتند. طبق معمول، چندتایی هم مسخره بازی در می آوردند که مثلا «مدرسه ی ما را که نمی زنند.» اولش سعی کردم خودم را بی تفاوت نشان دهم؛ نشد. نگرانی را می شد از چهره هاشان خواند. گفتم بچه ها آخر کلاس در موردش صحبت می کنیم. در تمام طول کلاس، ذهنم درگیر جنگ بود....
-
کلاس هنر
شنبه 28 مهر 1403 16:44
عرشیا از دانش آموزان پایه ی نهم است که پارسال با آن ها ریاضی داشتم و امسال هنر دارم؛ پسری باهوش، راستگو و مودب است. سر کلاس راحت پرسش هایش را می پرسد. داشتم دربارهی نقاشی واقعگرا و نقاشی مدرن صحبت می کردم و همزمان نمونه هایی را نشان می دادم؛ هرجا اسم نقاش بزرگی می آمد، برایشان تازگی داشت. نامشان را روی تخته نوشتم؛...
-
بگذار گفت و گو به زبان هنر شود...
پنجشنبه 12 مهر 1403 22:37
تا جایی که یادم می آید، در دوران تحصیل در مدرسه هرگز معلم هنر به معنای واقعی نداشتم؛ معمولا این درس را برای جور کردن برنامه به معلم های دیگر می دادند، مثلا معلم ورزش یا حتی معلم ریاضی. فقط یک سال معلم هنرمان آقای جوانشیر نامی بود که خط خوبی داشت و با ما خوشنویسی کار می کرد. درس هنر همواره و تاکنون، به عنوان درسی کم...
-
هزار بار مرا، مرگ به از این سختی است
دوشنبه 2 مهر 1403 18:52
پنجشنبه ی پیش در مراسم خاکسپاری عمو شکی بودیم؛ او و دای رمضان در جوانی رفیق فابریک های پدرم بودند و حالا این سه تا رفیق، هر سه از دنیا رفته اند. عمو شکی این چند سال آخر را با آلزایمر گذراند؛ مدت ها بود که ذهنش در دوره ای قدیمی به سر می برد. آدم ها را نمی شناخت. گویی هر روز به مرگ نزدیک تر می شد. تقریبا همه سر خاک می...
-
عصرانه فرهنگی
دوشنبه 26 شهریور 1403 11:21
موزه صلح تهران به مناسبت روز جهانی صلح برگزار می کند: عصرانه فرهنگی به مناسبت روز جهانی صلح: نقش موزه ها در ترویج فرهنگ صلح - رضا دبیری نژاد /مدیر موزه ملک / کارکردهای آموزشی موزه - علیرضا قلی نژاد / عضو هیئت مدیره ایکوم ایران / موزه ها به عنوان فضاهایی برای آموزش - وتر سینام ، مسئول بخش موزه In Flanders Field و فیلیپ...
-
بهار بر سر قبر تو خواهد آمد...
یکشنبه 25 شهریور 1403 17:31
ما لبخند را پنهان می کنیم چنان که اندیشەی آزادی را در نهان جای قلبمان ... «یانیس ریتسوس» *عنوان از رضا براهنی ، عکس از سرور فرهادی
-
دکتر شهریار خاطری
جمعه 23 شهریور 1403 18:25
دکتر شهریار خاطری ، دانش آموخته ی رشته ی پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی تهران و تخصص سم شناسی از دانشگاه نیوکاسل انگلستان است. در نوجوانی حضور در جبهه را تجربه کرده است. از سال ۱۳۸۰، مشغول فعالیت در حوزه ی پژوهش های مربوط به قربانیان جنگ و سلاح های شیمیایی است. وی در سال ۱۳۸۲ عضو انجمن حمایت از قربانیان سلاح...
-
نمی آید قرارم تا نسوزم...
جمعه 16 شهریور 1403 01:15
با هیراد، رامین و سجاد روی پشت بام خوابیده ایم. هوای خنکی ست. چراغ های شهر در پایین دست روشن اند و درخت های بالادست در تاریکی فرو رفته اند. در یک روز، «افسانه ی ۱۹۰۰» را دو بار دیگر تماشا کردم؛ وقت تماشا با خودم می اندیشیدم که واقعا چند نفر از ما همچون کاراکتر اصلی آن به درجه ای رسیده ایم که می دانیم از هستی چه می...
-
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
جمعه 9 شهریور 1403 17:59
روزهایی که کاخ گلستان می روم، هر بار در یک بخش راهنما هستم؛ در واقع همان صبحی که می رسم کاخ، بر حسب اینکه کدام بخش کمبود نیرو داشته باشد محل کارم مشخص می شود و این، هیجان انگیز است! من در همه ی بخش ها کار کرده ام و بعضی ها را بیشتر دوست دارم؛ مثلا تخت مرمر، شمس العماره، عمارت بادگیر یا کاخ اصلی. این بخش ها به تنهایی...
-
آدمی
سهشنبه 6 شهریور 1403 19:06
و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر. یک شب درون قایق دلتنگ خواندند آن چنان که من هنوز هیبت دریا را در خواب میبینم. «نیما یوشیج» این روزها بیشتر از همیشه به این می اندیشم که آگاهی ام از هستی چقدر ناچیز است! برای درک این میزان شگفتی، نیاز به تامل بیشتری دارم؛ سکوت و تعمق و خواندن و سکوت. پ.ن. ها: * تصویر: مجسمه ی...
-
بیرون تراویده است، از گورِ من بهرام، از کوزهام خیام، از مستیام حافظ...
یکشنبه 21 مرداد 1403 12:05
وقتی دوره ی راهنمایی را تمام کردم، می خواستم بروم هنرستان و گرافیک بخوانم، اما دوری مسافت باعث شد بروم شاخه ی نظری. آن روزها شاخه ی نظری به دو رشته ی انسانی و ریاضی-تجربی تقسیم می شد و این دومی از سال بعد به دو شاخه ی ریاضی و تجربی تقسیم می شد. از آنجا که نتوانسته بودم بروم هنر، به دنبال علاقه ی دومم ریاضی، رفتم رشته...
-
عکسخانه
یکشنبه 14 مرداد 1403 19:30
امروز راهنمای عکسخانه در کاخ گلستان بودم. این بنا، حوضخانه ی عمارت بادگیر بوده است و از بادگیرهای آن عمارت، هوا وارد اینجا می شده است؛ وقتی هوا با برخورد به حوض مستطیل شکل آن، خنک می شده، به محلی خوش برای نشستن و استراحت تبدیل می شده است که وزرای دربار مشتری آن بوده اند. عکسخانه در دوره ی پهلوی بازسازی شد و سقف گچی آن...
-
تنگنا
دوشنبه 1 مرداد 1403 23:33
زنده یاد سعید راد، بازیگری قدرتمند، حرفه ای، باشخصیت و با زبان بدنی عالی بود که متاسفانه هیچ گاه آن طور که باید، قدرش دانسته نشد؛ در اوج بود که انقلاب شد و پس از انقلاب و رکوردشکنی «عقاب ها» ( ساموئل خاچیکیان ،۱۳۶۳) در گیشه، ممنوع الکار شد. غربت کشید و با «دوئل» ( احمدرضا درویش ، ۱۳۸۲) بازگشت شکوهمندانه ای داشت....
-
کاخ ابیض
یکشنبه 31 تیر 1403 19:16
پس از مدت ها، امروز به عنوان همیار در مجموعه ی کاخ گلستان بودم و قرار است حداقل هفته ای یک بار در خدمت این مجموعه باشم. ورودی غربی کاخ ابیض (موزه مردم شناسی)، مجموعه ی کاخ گلستان امروز در موزه مردم شناسی بودم که ساختمان آن در دوره ی ناصرالدین شاه و به جای عمارتی که آغامحمدخان ساخته بود احداث شد و به خاطر رنگ سفید نمای...
-
چراغ
شنبه 30 تیر 1403 10:08
شب، دره دور و چراغها از میان همهی چراغها تنها یک چراغ روشن بود چراغ شاعری که کلمات مجروح را پرستاری میکرد. «شیرکو بیکس» *نقاشی با عنوان: The Renowned Orders of the Night، از آنسلم کیفر، ۱۹۹۷.
-
درد دانستن
شنبه 16 تیر 1403 19:00
دیشب مهمان مادر بودیم. پس از مرگ پدر، شب ها به نوبت پیشش می مانیم. بعضی ها منظم و بعضی ها هم چند هفته یک بار. مادر کم حوصله تر شده است و به لحاظ جسمانی افت کرده است. به سختی قبول می کند که خانه ی بچه ها برود و بیشتر وقت ها تنهاست. اخلاقش همین طوری ست؛ هیچ جا را مثل خانه ی خودش نمی داند. وقتی به تنهایی اش فکر می کنم...
-
چندین هزار جنگل شاداب
شنبه 9 تیر 1403 11:31
درگیری های کاری که تا اواسط خرداد داشتم، از کلاس های فشرده ی تدریس در مدرسه و بیرون و بعد تصحیح برگه های پایه ی هشتم که امسال به ام داده بودند تا کارهای روزمره ی تمام ناشدنی، حسابی خسته ام کرده بود. در آن روزها از هرچیزی برای اینکه حالم بهتر شود استفاده می کردم؛ باز کردن پنجره ای که رو به کشتزارهای پشت مدرسه است و...
-
لبخند می زنم بر خستگی...
شنبه 26 خرداد 1403 12:15
برای همه ی بچه هایی که روزی شاگردم بوده اند و به هر دلیل جانشان را از دست داده اند ناراحتی کرده ام؛ اما برای علیرضا که چند روز پیش به رحمت خدا رفت ناراحتی ام خیلی بیشتر بود. یادم نیست چند سال پیش شاگردم بود، حداقل هفت هشت سال پیش بود. علیرضا به لحاظ جسمانی رشد متعارفی نکرده بود، سرش نسبت به بقیه ی تنش بزرگتر بود و دست...
-
جهان بی تفاوتی فکرها و حرف ها و صداها...
سهشنبه 8 خرداد 1403 23:04
سلام ای شب معصوم! سلام ای شبی که چشمهای گرگهای بیابان را به حفرههای استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی و در کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها ارواح مهربان تبرها را میبویند من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صداها میآیم و این جهان به لانه ی ماران مانند است و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست که همچنان که ترا...
-
ارزیابی شتابزده - ۳۷
دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 21:27
*جنگ جهانی دوم: از خطوط مقدم [مستند]، راب کلدستریم، ۲۰۲۳ امتیاز: ۴ از ۵ مروری بر جنگ جهانی دوم از آغاز تا پایان (۱۹۴۵-۱۹۳۹). فیلم تماما با استفاده از تصاویر آرشیوی باقی مانده از جنگ جهانی دوم روایت می شود؛ تصاویری که ترمیم شده اند یا رنگی شده اند و البته متناسب با روایت استفاده شده اند. فیلم با روایت گزارش گونه، بهره...
-
نگهبان عبوس رنج خویش
یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 23:05
جهان را بنگر سراسر که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود از خویش بیگانه است و ما را بنگر بیدار که هشیواران غم خویشیم خشمآگین و پرخاشگر از اندوه تلخ خویش پاسداری میکنیم نگهبان عبوس رنج خویشیم تا از قاب سیاه وظیفهای که بر گرد آن کشیدهایم خطا نکند وجهان را بنگر جهان را در رخوت معصومانهی خوابش که از خویش چه بیگانه است!...
-
بر دروازه ابدیت
پنجشنبه 30 فروردین 1403 22:14
پیش از این نیاموخته بودم که ابدیت واژهای است بس طولانی. _ ضربههای آرام ساعت زمان را نشنیده بودم. سخت است این چنین دیرگاه آموختن چنین مینماید که به راستی دلی که غمناک است جز امیدها و اعتمادها جز تردیدها و هراسها جز خون و به جز سوز، هیچ نمیآموزد. شب، سراسر تیره نیست و روز، سراسر آنچنان نیست که وا مینماید لیکن از...
-
گیلانه
شنبه 25 فروردین 1403 22:12
امروز بچه های یازدهم تجربی درباره ی جنگ گفتند و من یاد فیلم «گیلانه» افتادم؛ مادری که پسر یکی یک دانه اش را می فرستد جبهه و پسر، مجروح بر می گردد، جوری که برای کارهای معمولی اش هم کمک لازم دارد و گیلانه باید تر و خشکش کند. گیلانه پیش از جنگ خانه ای محقر داشت و حالا هم همان خانه، اما باید پرستار پسرش هم باشد؛ او را به...
-
بیا ره توشه برداریم، کجا؟ هرجا که اینجا نیست...
پنجشنبه 23 فروردین 1403 20:50
کوه و منطقه شکارممنوع امروله و داله خانی، منطقه ای به وسعت بیش از ۴۲ هزار هکتار است که حدفاصل شهرستان های کنگاور، صحنه و سنقر در استان کرمانشاه قرار گرفته است. این منطقه، رشته کوهی ست که در جهت جنوب شرق به شمال شرق کشیده شده است. بلندترین نقاط آن، قله های نخودچال (نوخه چال) و نمازگاه با بیش از ۳۰۰۰ متر می باشند. گفته...