جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغ های بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلم هایی که در آنها
زندانیان موفق به فرار می شوند دوست دارم
دلتنگ رهایی ام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک
لمس آب
در من یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده
با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور می کند.
(رسول یونان)
پ.ن:
بعد از چند هفته، بالاخره رسیدم که پستی بگذارم؛ این روزهای دم عید حس و حال هیچ کاری در تو نمی گذارد، جز آن کارهایی که دوستشان داری!
چند نوشته بر کتاب هایی که اخیرا خوانده ام ، دست نویس همان طور باقی مانده، و من منتظرم که خانه تکانی و کارهای مدرسه ام تمام شود و سراغشان بروم؛ دلم می خواهد برگه های امتحانی تصحیح نشده ای برای تعطیلات عید نداشته باشم!