تعطیلات نوروز به سرعت گذشت!
حتی فرصت نکردم از مجله ی «تجربه» ای که پیش از عید خریده بودم، صفحه ای بخوانم! یا داستانی را که قرار بود رویش کار کنم تایپ کنم، یا نوشته های کوتاهی را که روی چند کتاب نوشته بودم، برای وبلاگ تایپ کنم...؛ حالا خوب شد که برگه های امتحانی تصحیح نشده را با خودم نیاورده بودم، یا یکی دو کتاب ناخوانده را، یا ..!
با این همه اما...، به نظرم عید خوبی بود.
پیش از عید، دو روز را در شمال گذراندیم؛ عباس آباد، که چه ساحل زیبایی دارد؛ یک ساحل شنی که برای بازی کردن هیراد عالی بود. غروب بیست و نهم اسفند در ساحل عباس آباد زیبا بود. جنگل «خشکه داران» را هم دیدیم که در واقع یک پارک ملی حفاظت شده است بین عباس آباد و شهسوار. واقعا بکر است.
نیمه ی روز نخست عید به طی کردن جاده چالوس گذشت به سمت تهران. چند روز عید دیدنی و بعد رفتیم شهرستان.
روز یازدهم فروردین به «دربند» صحنه رفتیم؛ منطقه ای خوش آب و هوا و تاریخی در نزدیکی شهر.
دربند، صحنه
صحنه در شرق استان کرمانشاه، شهری سرسبز است که در دامنه ی کوه های خوشرنگ جاگرفته است. مردم آن کردزبان، و اغلب پیرو آیین یارسان (اهل حق) می باشند.
صحنه شهر تنبورنوازان و موسیقی مقامی ست. شهر سید خلیل عالی نژاد است.
دربند، منطقه ای در شمال شهر صحنه، تفرجگاهی دیدنی ست. دره ای پر درخت که رودخانه ای از میان آن می گذرد. رودخانه ای که از چند چشمه ی پرآب سرچشمه گرفته و در ابتدای دره، آبشار زیبایی ساخته است. آبشار در شمال دربند قرار گرفته است.
آبشار دربند، صحنه
اما یک گوردخمه ی جالب توجه هم در این دره قرار گرفته است؛ گوردخمه ی کیکاووس که مردم محلی به آن گور شیرین و فرهاد می گویند، اثری با ارزش است.
گوردخمه ها از جمله ی آثار معماری «ماد» ها به شمار می آیند که در نقاط غرب و شمال غرب ایران پراکنده اند ، و نمونه ای از آن هم در کردستان عراق قرار دارد. گوردخمه ها مقابری هستند که در سینه ی کوه های صخره ای، و در ارتفاع ساخته می شدند و سلاطین یا بزرگان در آن ها مدفون می شدند.
آن چه که این اثر را متمایز کرده است، دو طبقه بودن آن است؛ همه ی گوردخمه های یافت شده تاکنون یک طبقه اند، اما این گوردخمه در دو طبقه ساخته شده است.
در طبقه ی نخست دو مقبره، و در طبقه ی زیرین یک مقبره قرار گرفته است.
گوردخمه ی کیکاووس دربند، صحنه
متاسفانه بخشی از این اثر تاریخی در جنگ جهانی اول توسط روس ها نابود شده و آثار طبقه ی نخست آن به سرقت می رود، اما آن ها متوجه راه مخفی به طبقه ی زیرین نمی شوند. راهی که انگلیسی ها در جنگ جهانی بعدی از طریق آن به طبقه ی زیرین و اصلی مقبره راه پیدا می کنند و این بار آن ها هستند که آثار با ارزش آن را به یغما می برند.
در نزدیکی این گوردخمه یک اسنودان (استخوان دان) هم هست که موفق به تماشای آن نشدیم؛ حفره ای دیگر در ارتفاع، که کوچک تر است و ساده تر، و برای مردگان عادی ساخته شده است.
سیزده بدر هم خوش گذشت. با این که باد سردی می وزید و بیشتر اش را در چادر گذراندیم، اما حال و هوای خودش را داشت.
جای دوستان سبز!
دوتا فیلم هم در تعطیلات دیدم؛ «مکس دیوانه، جاده ی خشم» که به لحاظ تکنیکی فوق العاده بود، و به نظرم تاثیر خودش را روی سینما خواهد گذاشت. در مجموع دوستش داشتم.
فیلم بعدی هم «Interstellar» معروف بود. فیلم خوبی بود، هرچند به نظرم در جاهایی نمایشی بودنش توی ذوق می زد.
پ.ن:
مدتی ست که نمی دانم به چه دلیل، نمی توانم عکس در وبلاگم بگذارم! واقعا نمی دانم چرا؟! خدا کند بلاگ اسکای هم مثل بلاگفا نشود، چون دیگر حوصله ی دوباره نویسی را ندارم!
تعدادی از عکس های مربوط به این نوشته، در صفحه ی اینستاگرام م هست.
آدرس اینستاگرام: ismaeil_babaei@
بعدا نوشت:
خوشبختانه به کمک یک نرم افزار دیگر، مشکل عکس گذاشتن در وبلاگ حل شد!