فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

صدا

اگر می‌شد صدا را دید 
چه گل‌هایی... چه گل‌هایی! 
که از باغ ِ صدای تو 
به هر آواز می‌شد چید
اگر می‌شد صدا را دید.

"شفیعی کدکنی"


نظرات 1 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 7 مرداد 1399 ساعت 15:44

"و نو می شود کهنه ،
وقتی که از پنجره ی حنجره ی تو گذر می کند
و تالار پژواک را در دل و جان تو به صد چلچراغ از برافروختن
چو تالار آیینه،
از چار سو شعله ور می کند
به هر گاهی از خوش ترین های بیگاه
صدایت
چو قالیچه ای
نور می آید. . ."

سپاس بابت این شعر زیبا.

خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد