ما تشنهایم!
ساعت شما چند است!؟
باشد، که زندگی
زندگیست.
امروز در دست من و
دوش در دست تو و
فردا ... مال دیگریست،
تنها به یاد آر که رویاها نمیمیرند.
سفر اینگونه آغاز میشود
روشنتر از این تماشا
تنها نوشتن است که مرگ را
پشت درِ اتاق و آینه مشغول شمردن کلمات خواهد کرد!
دستهای تو همسایگانند
یکی به چپ میرود، یکی به راست!
تو رویاها را ورق بزن ای روشن!
رازِ هزار آینه، "ریرا"!
ئی شعر زور زور خاسِ!
به مهر می بینید،
زور سپاس.
خیلی ممنونم از حضورتون.