فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

پنجره

من بسیار گریسته ام 

هنگامی که آسمان ابری است 

مرا نیت آن است 

که از خانه بدون چتر بیرون باشم 

من بسیار زیسته ام 

اما اکنون مراد من است 

که از این پنجره برای باری

جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس، 

بی محابا ببینم "

احمد رضا احمدی"

پشت پنجره ی باز، رو به زمین های کشاورزی پشت مدرسه ایستاده ام. هوا پاکیزه است. باد خنکی از بیرون تو می زند و هوای کلاس را عوض می کند.

 دومین امتحانی ست که مراقب هستم. در این دو روز، هوا خوب بوده است و من زیبایی توچال را با برف هایش، از دور دیده ام!

 از نیمه ی دوم آبان که اعلام کردند باید یک روز در هفته تدریس حضوری داشته باشیم، یک روز رفتم و تا ظهر پشت سر هم برای چهار رشته، تدریس کردم. ساعت آخر که تعداد بچه های دوازدهم انسانی زیاد بود، کلاس را در سالن اجتماعات برگزار کردیم.

 و خب، بعدش درگیر کرونا شدم؛ حالا از مدرسه بود یا قبلش نمی دانم، اما قطعا، درگیری ها، دوندگی ها و کم خوابی هایی که آن روزها داشتم، بدنم را ضعیف کرده بود.

  وقتی سیتی اسکن دادم، آقای دکتر گفت ریه ام قدری درگیر شده است و برایم "فاویپیراویر" نوشت  و دارو های دیگر و انبوهی داروی تقویتی و مکمل.خوشبختانه کارم به بیمارستان نکشید. اما متاسفانه هیراد و فروغ هم درگیر شدند.

 پس از آن کلاس های حضوری من به تعبیر یکی از معاون های مدرسه که در کانال می نوشت "به دلیل مشغله ی کاری و اداری"، تعطیل شد!

 حالا، در کلاسی که مراقب هستم، میزها یکی، دو تا در میان، خالی اند. از برگه های پاک بچه ها و پرسش هایی که هرازگاهی می پرسند هم، اوضاع روشن است!

 این پنجره و این هوا هم از آن چیزهایی ست که به قول زنده یاد حسین پناهی، ارثیه ی پدری هیچ کسی نیست!

نظرات 9 + ارسال نظر
معصوم سه‌شنبه 17 اسفند 1400 ساعت 17:36

تنتون سلامت

زنده باشید؛ سپاس!
امید که شما هم در کنار عزیزانتون شاد و تندرست باشین همیشه.

خیلی ممنونم از حضورتون.

امیر جمعه 29 بهمن 1400 ساعت 01:17 http://naataanaayil.loggfa.com

سلام به همسخن قدیم

سپاس خدای را که هستید و نَخَستید

پایندگی و بالندگی را از ایزد برایتان خواهانم...

درود آقا امیر،
زنده باشید؛ محبت دارید.
امید که هرکجا هستید سرزنده و شاداب باشید!
خیلی ممنونم که اومدین؛ سپاس از مهرتون.

مهرداد چهارشنبه 6 بهمن 1400 ساعت 13:41 http://ketabnameh.blogsky.com

سلام بر آقا اسماعیل عزیز
مدتی بهت سر نزده بودم و با دلتنگی به سراغت اومدم که با خبر کرونا مواجه شدم. با خوندن کامنت ها خوشحالم که بهبود پیدا کردی. بابت این تصویر و شعر و در نهایت خبر خوب بهبودی ات هم سپاس.

سلام آقا مهرداد؛ خوش اومدین.
خیلی ببخشید بابت تاخیر طولانی در پاسخ کامنت. در گیر امتحانات پایان ترم دانشگاه بودم.
خیلی لطف داری، سپاس. خدا نگه دارِ خودتون و عزیزانتون باشه و همیشه شاد و تندرست باشی!
نسبت به شعر و تصویر پُست هم به مهر می بینی.
خیلی ممنونم از حضورت.

فریبا سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 15:18 http://Dorna53

امیدمان را می بندیم به انشالله
توکل بر خدا
پا در هواییم
زندگی پر از استرس شرطی با اما و اگر و شاید
مثل مستاجرین
مثل پرستوها ...

درود و سپاس بابت این قطعه.
خیلی پوزش می خوام بابت تاخیر در پاسخ.
توکل بر خدا.
در طی این راه، دعاهامون در حق همدیگه، شاید انرژی مثبتی بهمون بده.
امید که بهار با طراوت، با پرستوهای آزادش بیاد.

خیلی ممنونم از حضورتون، وقتی که گذاشتید و خوندید و نوشتید.

میله بدون پرچم یکشنبه 12 دی 1400 ساعت 10:17

سلام
امیدوارم که حال و احوال کاملاً روبراه باشد. عجب تصویر زیبایی... این مرز کج و معوج و این دیوار کاه‌گلی چه داستانها که در خود دارد. البته هر دو طرف مرز احتمالاً روبراه هستند ولی این عکس و رنگ‌بندی آن مرا به یاد مرز کره جنوبی و شمالی می‌اندازد!!
سلامت باشید.

درود حسین آقا،
خیلی ببخشید بابت تاخیر در پاسخ.
سپاس گزارم؛ تندرست باشید در کنار عزیزانتون. خدا رو شکر خوبیم.
به مهر می بینید؛ هر بار که منظره ی پشت مدرسه رو می بینم، این پرسش رو از خودم دارم که تا کِی زنده می مونه؟
این دیوار پیچ وا پیچ رو دوست دارم؛ یکنواخت نیست! چشم رو به حرکت می اندازه و منظره ی متفاوتی رو شکل داده.
جالبه که مرز دو کره رو به خاطرتون آورده!
زنده باشید!
خیلی ممنونم از حضورتون و وقتی که گذاشتید و خوندید و نوشتید.

الهام شنبه 11 دی 1400 ساعت 12:52 https://yanaar.blogsky.com/

سلام
آرزوی سلامتی و نشاط دارم برای شما و خانواده‌ی محترم. ما که دورکاری و تعطیلی نداشتیم همان ماه‌های اول با کرونا ملاقات رسمی داشتیم و به تفاهم رسیدیم.
ممنون از این عکس زیبا و شعر بسیارزیبای احمدرضا احمدی نازنین... که مرا برد به حال و هوای چند روزی که سی دی دکلمه‌اش از اشعار هیوا مسیح در رانندگی مسیری طولانی همدمم بود.
آثار آن برگه‌های پاک هم که در سال‌های بعد دیده خواهد شد. فی‌الحال فقط لطیفه‌ای است موزون

درود!
پیش از هرچیز، بابت تاخیر در پاسخ کامنتتون پوزش می خوام.
خیلی ممنونم از مهر شما؛ سلامت باشید. همواره در کنار عزیزانتون تندرست و شاد باشید.
امیدوارم که بیماری براتون عوارضی نداشته باشه.
به مهر می بینید، سپاس. منظره ایه که هر بار در مدرسه می بینمش.
خوش حالم که شعر خاطرات خوبی رو براتون یادآوری کرده

برای این وضعیت نه چشم بینایی هست و نه گوش شنوایی؛ خدا آخر و عاقبت همه رو ختم به خیر کنه!

خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتید و خوندید و نظرتون رو نوشتید.

زهرا سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 12:04 https://farzandenakhaste.blogsky.com/

پس کمرنگ شدن حضور آقای مهندس بی دلیل نبوده... اون اولا که کرونا اومد یکی از هیات علمی های ایمونولوژی می گفت 75درصد مردم جهان مبتلا میشن و... باورمون نمی شد ولی ظاهرا شتریه که در خونه همه میشینه
انشالله سلامت باشین ...... نمیدونم چرا خند0 ام گرفت برای برگه های پاک و هوای پاکیزه

فکر کنم منظورتون آقای معلم بوده!:)
بله، بیماری و گرفتاری های کار و دانشگاه و ...، همه دخیل بودن؛ واقعا دوست دارم بیشتر بنویسم و بیشتر وبلاگ دوستان رو بخونم؛ امیدوارم فرصتش پیش بیاد.
زنده باشید؛ سپاس! همچنین.
واقعا بچه ها خیلی بد پاسخ داده بودن؛ بیشتر منتظر رسیدن معجزه ای بودن! بخش مهمی از زمان امتحان، فقط داشتیم به همدیگه نگاه می کردیم!:))

خیلی ممنونم از حضورتون.

مشق مدارا دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 10:31

سلام
امیدوارم خوب و سلامت باشید و حال خانواده‌ی محترم رو به بهبودی باشد. چه روزهایی‌ست واقعا! به گمانم این منظره‌ی لطیف و آن شعر ظریف دست به دست هم بدهند و این لحظات دشوار را تلطیف کنند.

درود و سپاس؛ شما هم تندرست باشید در کنار عزیزانتون.
به امید روزی که این بیماری از پهنه ی هستی محو بشه و شادکامی جای اون رو بگیره.
اگرچه مشغله هام زیاده این روزها، اما حضور در مدرسه و در اون هوای پاک، حال خوبی به ام داد؛ مخصوصا این منظره که امیدوارم حالاحالاها پابرجا بمونه.
سپاس از حضورتون و پوزش بابت تاخیر در پاسخ.

Baran شنبه 4 دی 1400 ساعت 12:41

سلام،
ان شا ءالله آقای هیراد و خانم فروغ بهتر و خوب تر شده باشند.

درگیری کرونا یک طرف.این درگیری هم
https://www.google.com/amp/s/amp.dw.com/fa-ir/%25D8%25B9%25D9%2584%25D8%25AA-%25D8%25A8%25DB%258C%25D9%2585%25D8%25A7%25D8%25B1%25DB%258C-%25DA%25A9%25D9%2588%25D9%2588%25DB%258C%25D8%25AF-%25D9%2585%25D8%25B3%25D8%25AA%25D9%2585%25D8%25B1-%25DB%258C%25D8%25A7-%25D9%25BE%25D8%25B3%25D8%25AA-%25DA%25A9%25D9%2588%25D9%2588%25DB%258C%25D8%25AF-%25DA%2586%25DB%258C%25D8%25B3%25D8%25AA/a-59173668
طرفی دیگر =برگه های پاک بچه های ما هم آن طرف تر...
به قول استاد سید علی صالحی:
"ای کاش از آن همه آسمان

تنها پرنده ای بودم،...."


زور سپاس ئه رای شعر و تصویر زیبا.
به لطف حق.درکنار و به اتفاق گشت ئازیزان ئازیز...خاس و خوش باشید همیشه

درود و سپاس از مهرتان.
شما هم در کنار عزیزاتتون تندرست باشید.
خیلی ممنون بابت لینک؛ امیدوارم از عوارض کرونا در امان باشیم.
بعد از حدود دوسال، برگزاری امتحان حضوری ساده نیست؛ تا حدی انگار بچه ها شوکه بودن و نمی دونستن در موقعیت جدید چه کنند!
خواهش می کنم؛ به مهر می بینید. سپاس برای شعر.
پوزش می خوام بابت تاخیر در پاسخ؛ سپاس برای دعاهاتون
خیلی ممنونم از حضورتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد