پیش از این نیاموخته بودم
که ابدیت واژهای است بس طولانی. _
ضربههای آرام ساعت زمان را
نشنیده بودم.
سخت است این چنین دیرگاه آموختن
چنین مینماید که به راستی دلی که غمناک است
جز امیدها و اعتمادها
جز تردیدها و هراسها
جز خون و به جز سوز، هیچ نمیآموزد.
شب، سراسر تیره نیست
و روز، سراسر آنچنان نیست که وا مینماید
لیکن از این هر دو، هر یک مایهی تسلی مرا
به من باز تواند آورد:_
رویاهایم را، رویاهایم را.
پیش از این نیاموخته بودم
که «هرگز» واژهای است بس غمناک._
و مرا این چنین، یکسره در فراموشی پنهان میکند
پیش از این هرگز نشنیده بودم...
«پل لارنس دانبر»، ترجمه احمد شاملو
پ.ن. ها:
* تصویر: نقاشی با عنوان «بر دروازه ابدیت»، ونسان ون گوگ، چاپ سنگی، ۱۸۸۲، محفوظ در موزه هنرهای معاصر تهران.
*بشنوید:
داروگ از جالبوت
چه آهنگ خاصی بود مرسی
خواهش می کنم،
خوش حالم که دوست داشتید.
دنبال موزیک های متفاوتم!
خیلی ممنونم از حضورتون.
سلام
روز جهانی موزه رو با تاخیر تبریک عرض میکنم جناب بابایی
سلام حسین آقا،
خیلی ممنونم از لطفتون
زنده باشید، سپاس!
شما نور جهان هستید.و بر هر چیز که بتابید نمایانش می کنید .بتابید آن چنان که بر الماس، تا هزار رنگ را بیان کنید
سلام آقامحسن،
خیلی ممنونم از حضورتون.
جملاتتون من رو یاد «سهروردی» انداخت که در اندیشه اش، نور مظهر معرفت انسانی هست.