سیزده به در را به خاطر بارش شدید باران نیمه تمام رها کردیم و به خانه برگشتیم.
بعد از ظهر رفتم توی حیاط و سوار ماشین شدم. روشن کردم. آهنگ ها را رد کردم تا به ترانه ی "خالی" ابی رسیدم. ترانه ای که مرا به دوران نوجوانی ام برد که نخستین بار شنیدمش. با ضبط سونی برادرم. بارها و بارها...
سال ها بعد این ترانه را در متن فیلم "خاکستری" شنیدم - مجید صفار. ۱۳۵۶. فیلمی که اگرچه خالی از عیب نیست اما متفاوت است. داستان مردی با عقده های روانی عمدتا جنسی که سعید راد نقش آن را بازی کرده است و نقش مقابلش را نوش آفرین بازی کرده است. مایه های روان شناسی فیلم قوی ست و تا جایی که یادم می آید برداشتی ست از یک داستان خارجی.
ترانه ی ابی به جان فیلم نشسته است...
سیزده بدر نصفه نیمه از نرفتن خیلی بهتر هست من اصلا نرفتم هنوز تو دلم هست. آه که چه ها که نمی کنند این آهنگ های نوستالژیک پر خاطره ؛ تو را به کجا ها که نمی برند انگار که حسش هنوز تازه باشد.
رفتیم به هرحال! مثل اغلب این سال ها...
موسیقی و کلا هنر, زبان روح انسان ها هستند. چه خاطره ها که با خودشان ندارند...
سپاس از حضورتان.
جلسه دادگاهتون خوب پیش رفت؟
خدا را سپاس.
خوب بود.
فعلا تا مدتی از دادگاه رفتن معافیم اما هنوز تمام نشده است!
سپاس از مهرتان.
سلام آقای بابایی عزیز
ممنونم از ابراز لطفت
سال خوبی پیش روداشته باشی
درود آقامحمدرضا!
شاد باشید و تندرست همیشه.
حضورتان مایه ی دلگرمی ست.
پایدار باشید!