گفتم بدوم تا تو همه فاصلهها را
تا زودتر از واقعه گویم گِلهها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سختترین زلزلهها را
پر نقشتر از فرش دلم بافتهای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بلهها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بار دگر پر زدن چلچلهها را
یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئلهها را…
"محمدعلی بهمنی"
این شعر، ترانه ی تیتراژ سریال "وضعیت سفید" حمید نعمت الله است که بی شک، از جمله ی بهترین سریال های ساخته شده در تلویزیون است؛ تلویزیونی که متاسفانه در بیشتر برنامه هایش به حداقل استانداردها بسنده می کند، یک سریال خوش ساخت را به نمایش گذاشت که در آن بازه ی زمانی توانست جدی ترین مخاطب ها را هم پای تلویزیون بکشاند. فیلمنامه ی پخته ی هادی مقدم دوست با کارگردانی حمید نعمت الله، اثری دلنشین شد که مخاطب را به شور و شیدا می کشاند و اشک و لبخندی توامان با خودش می آورد؛ داستان خانواده هایی که جنگ آن ها را به هم نزدیک می کند. بازی های درخشان، گفت و گوها و شخصیت پردازی های به اندازه و به قاعده، و این تصنیف که شایسته ی چنین اثری ست.
تصنیف را با صدای "علیرضا قربانی" بشنوید:
سپاس از حضورتون.
ممنون که خوندین.
سلام
لذت خواندن شعر زیبای آقای بهمنی رو چشاندید .سپاس
سلام؛
خوشحالم که پسندیدین.
خیلی ممنونم که خوندین.
بله، شعر و موسیقی مکمل همدیگه شده اند این جا.
این سریال جز بهترین ها بود
بله،
همین طوره.
خیلی ممنونم از حضورتون.
میگم چقد شعر برام اشنا بود بخصوص اون تیکه ی گره زد به گره حوصله ها را... بعد ک خوندم واسه فیلم وضعیت سفید بوده یادم اومد. البته هیچوقت سریال رو وقت نکردم ببینم ولی صداش کپخش میشد توی خونه، همین تیکه ی شعر گوشم تیز میشد.
دقیقا من هم ابتدا با موسیقی ش آشنا شدم و بعدش با خودش! یعنی چند قسمتی گذشته بود که دیدمش.
خیلی ممنونم از حضورتون.
خونه ی قدیمی هم مبارک!
آقای بابایی گرامی انتخاب بجا و شیرینی بود این شعر ...
برخی ها نمیدانم چگونه از دل مینویسند که رشک برانگیز میشوند ..
و حس میکنی اندکی درون روحتت سکنی گزیده اند گویی آنچه نوشته اند جان کلام توست ...
البته راویان آن احساس ها هم قابل احترام هستند ..
زنده باشید ...
درود و سپاس؛
خوشحالم که پسندیدید.
حکایت "آنچه از دل برآید..." ه.
شعر اگر که با جان و دل یکی بشه، لاجرم بر دل هم می شینه.
خیلی ممنونم از شما.
سپاس که خوندین.
آخ آخ ...الله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین
من چقدر اون مادربزرگ رو دوست دارم
مرسی که "وضعیت سفید" رو شور انگیز به تصویر کشیدین
+لعنت به جنگ.لعنت به باعث بانى جنگ...
کاراکتر مهربون و دوست داشتنی یی داشت اون مادربزرگ.
خواهش می کنم؛ خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین.
+ بیش باد!