فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

یادگار دوست...


"من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکَنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

کان درد به صد هزار درمان ندهم"

  دیروز عصر را تجریش بودم؛ برای تحویل پروژه ی کارگاه فیلمنامه نویسی. تجریش را همیشه دوست داشته ام.... از بازارش که گذشتم، هوا ابری شد و در حیاط امامزاده صالح نم نم باران بارید...؛ باران خوب می داند چه موقع ببارد...! حال خوشی داشتم!

 کاش همه ی روزهای خدا، خوش بود!


از آلبوم یادگار دوست شهرام ناظری، شعر  از مولوی 


  

۱۱ شهریور ۹۳
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد