جاده های بی پایان را دوست دارم
دوست دارم باغ های بزرگ را
رودخانه های خروشان را
من تمام فیلم هایی که در آنها
زندانیان موفق به فرار می شوند دوست دارم
دلتنگ رهایی ام
دلتنگ نوشیدن خورشید
بوسیدن خاک
لمس آب
در من یک محکوم به حبس ابد
پیر و خمیده
با ذره بینی در دست
نقشه های فرار را مرور می کند.
(رسول یونان)
پ.ن:
بعد از چند هفته، بالاخره رسیدم که پستی بگذارم؛ این روزهای دم عید حس و حال هیچ کاری در تو نمی گذارد، جز آن کارهایی که دوستشان داری!
چند نوشته بر کتاب هایی که اخیرا خوانده ام ، دست نویس همان طور باقی مانده، و من منتظرم که خانه تکانی و کارهای مدرسه ام تمام شود و سراغشان بروم؛ دلم می خواهد برگه های امتحانی تصحیح نشده ای برای تعطیلات عید نداشته باشم!
راستی یادم رفت بگم: به نظرم بندِآخر این شعر یونان، خودش به تنهایی یه شعرِ کامله. کامل و بی نظیر.
خیلی دوست دارم این شعرش رو. ممنون اسماعیل جان بابت گزینش خوبت
خواهش می کنم،
خوشحالم که دوست داشتی مجید جان.
سپاس!
سلام به اسماعیل عزیز
سال نو رو با تاخیر خیلی زیاد(ببخش خودت به بزرگیت) بهت تبریک می گم. امیدوارم کنار خانواده سالم و موفق باشی همواره
درود و سپاس مجید جان،
شاد باشی همیشه. اختیار داری.
زنده باشی!
امید که به همه ی خاسته هاتون در سال جدید برسید
درود و سپاس!
همچنین برای شما.
نخستین شادباش نوروزی رو از طرف شما گرفتم.:)
شاد باشید و سلامت.
سلام وعرض ادب
منزل نو مبارک
سلام
عرض ادب متقابل.
خیلی ممنونم از شما.
سپاس بابت حضور تون.
سلام، شعر زیبایی بود و پر از مفهوم های زیبا، به سلامتی خانه تکانی هم یک حال و هوای خاصی داره
سلام
خیلی ممنونم.
بالاخره تموم شد!
خوشحالم که شعر رو دوست داشتین.
سپاس که هستین!
عالی
سپاس!