دست هایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم
می دانم
می دانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهری ام تخم خواهند گذاشت...
"فروغ فرخ زاد"
بشنوید:
http://s6.picofile.com/file/8379469084/
%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%B2_%D8%B3%
DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%82%
D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C.mp3.html
ترانه ی "پاییز"،آواز:سیمین قدیری، شعر: ژیلا مساعد،موسیقى: فریبرز لاچینی. از آلبوم: آواز فصل ها و رنگ ها.
والا آقای بابایی یک عمر گفتیم و شعار دادیم که دوباره سبز می شوم.. ولی افسوس که رفته رفته خشک شدیم زنهار که این به ریشه بزند افسوس ...
اگه نگاه کلی من به هستی رو بخواید، می گم رو به زواله. امیدی به اش نیست.
اما چاره چیه؟...
شاید به قول حافظ:
"به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت"
خیلی ممنونم از حضورتون.
قطعه آرام و زیبایی بود. تا بحال نشنیده بودمش. بله، همانطور که در این ترانه شنیدیم خورشید خانم خوابش می آید. اما روزی که از خواب بیدار شد بر این ساقه های سوخته خواهد تابید و شاهد رویش ناگزیر جوانه ها نیز خواهد بود.
درود آقامهرداد!
ممنون بابت این همراهی با ترانه. خوشحالم که پسندیدین. امیدوارم...
خیلی ممنونم از حضورتون.
یاد فریدون و فروغ که می افتم ذاتم آتش می گیرد.
هر دو در کارشون موفق بودن.
خیلی ممنونم از حضورتون.
عالی بود
لطف دارید؛ به مهر می بینید.
خیلی ممنونم از حضورتون.
سلام،

چه قشنگ :)
درود!
خیلی ممنونم؛ به مهر می خونید.
سپاس از حضورتون!
چقدر به اون کلمات خوب نیاز داریم؛
"می دانم
می دانم
می دانم..."
حس خوبی داد این قطعه ی زیبا از فروغ. متشکرم.
بله.
خواهش می کنم، به لطف می خونید.
خیلی ممنونم از حضورتون.