فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

درخت و علف را می‌خواهم که بار دیگر زاده شوم.

همه ی مرگ‌ها را مرده‌ام،
همه ی مرگ‌ها را، می‌خواهم که باز بمیرم؛
مرگِ چوبین درخت را
مرگِ سنگی کوه را
مرگِ خاکی خاک را
مرگِ برگی خشاخشی علف‌های تابستانی را
و پیشوا مرگِ خونین آدمی را
می‌خواهم که باز بمیرم.

گُل را می‌خواهم که بار دیگر زاده شوم.
درخت و علف را می‌خواهم که بار دیگر زاده شوم.
و ماهی‌ و آهو، پرنده و پروانه را.
و در هر شکل و پیکره‌ای
حسرتی پله پله مرا
تا واپسین رنج‌ها
واپسین رنج‌های بشری،
فرو می‌کشاند.

آه ای زه لرزان و برآشفته، دریغا
از آن‌گاه که مشت شوریده ی حسرت
هر دو قطب زندگانی را
بخواهد که به سوی یکدیگر خم کند
[آه تو ای حسرت]، باری دیگر و بسی بار دیگر
مرا از مرگ به سوی زادن باز خواهی راند،
به این راه درد‌آکنده ی شکل‌ها و پیکره‌ها
به این راه پرشکوه شکل‌ها و پیکره‌ها ...

«هرمان هسه»
* نقاشی با عنوان «ارفئوس»، اثر لویی فان پاتن