فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

فلسفه های لاجوردی

یادداشت های من...

کاش، ای کاش ...


خیلی وقت است که فصل دوم سریال شهرزاد را دوست نازنینی بهم امانت داده است و هنوز چند قسمتی از آن باقی مانده تا تمامش کنم؛ وقتی امشب قسمت سیزدهمش را دیدم، حیفم آمد که این گفت و گو را در این جا نیاورم...:



هاشم (مهدی سلطانی) و بلقیس (رویا نونهالی)، پس از ملاقات شیرین، در حیاط آسایشگاه روانی، گفت و گو می کنند. حرف از گذشته ها پیش می آید؛ هاشم دلخور است...

بلقیس:  هاشم!... یادم نمی آد تو با قرص قمر، این طوری حرف زده باشی.

هاشم: با قرص قمر؛ نه بلقیسِ دیوان سالار، عمه ی قباد دیوان سالار.

- در باب حجره،... قباد غلطی کرده عجالتا نمی شه کاریش کرد، اما اگه بخوای می تونم یه حجره ی بزرگ دو دهنه تو بازار بگیرم، به مراتب بهتر، شش دانگش هم به اسم خودت.

- از کی تا حالا صدقه گرفته م از کسی که حالا این بار دومم باشه.

- آدم هر قدر سنگدل و سفت و سخت باشه، بیم این که هر وعده ی دیدار، وعده ی آخر باشه، دلش رو نرم می کنه. ... با همه ی حرف هایی که زدم، و زدی، دلم می خواد بهت بگم بابت گذشته متاسفم. این مدت مترصد بودم بهت بگم متاسفم ستاره هامون جفت هم نیفتاد. اما ازت می خوام مواظب شیرین باشی؛ فی الحال اون هم مثل عمه ش بلقیس، تنها و بی کس و بی پناهه. مابقی ماجرا هم، هرچی بینمون بوده، یا خیال کرده ایم بینمون بوده، بهتره فراموش کنیم.

- هوم...، فراموشی. باشه؛ فراموش می کنیم. اما شاید یه مرد برای دل گرو بستن به یه لحظه محتاجه، برای فراموش کردن، به یه عمر...

- اما من اصلا دلم نمی خواد یادم بیاد چه طوری تموم شد؛ چون اون وقت شاید یادم بره چه طوری شروع شد.

پ.ن:

ترانه ی "کاش ندیده بودمت"؛ تیتراژ پایانی سریال شهرزاد، با صدای گرم محسن چاووشی.

بشنویدhttp://s8.picofile.com/file/8317608850/Kash_Nadideh_Boodamet.mp3.html

بخواب آرام، دل دیوانه...



بعد از مدت ها، فرصتی پیش آمد تا روی داستان هایم کار کنم. دیروز و امروز روی داستان های "درخت انگور" و "آسانسور" کار کردم که هر دو مربوط به سال های پیش اند و همین، حس خوبی بهم داد. امیدوارم بتوانم در فرصت های بعد، روی بقیه ی داستان ها هم کار کنم.

 اوایل هفته هم مجموعه داستان کوتاهی را شروع کردم که اگرچه تنها یک داستانش را خوانده ام، اما اگر بقیه ی داستان ها هم به قدرت همین یکی باشد، خیلی خوب است.

  نوشتن و خواندن، همیشه حالم را خوب می کند.

پ.ن ها:

٭ آرزوی موفقیت دارم برای همه ی عزیزانی که در فصل امتحانات هستند.

٭ هرچند با تاخیر اما، فرارسیدن سال نوی میلادی را هم به همه ی هموطنان مسیحی ام تبریک می گویم.

٭ سپاس از دوستان فرهیخته ام که با همه ی کم کاری ها و بی مهری هایم، همچنان می آیند و می خوانند. منت می گذارید دوستان جان!

٭ امیدوارم همه ی دوستان نازنین، همواره شاد و سلامت باشند. 

٭ عکس را در راهروی کتابخانه ای عمومی گرفتم!

٭ بشنوید:http://s8.picofile.com/file/8316406292/

%D8%AF%D9%84_%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87

_%D9%88%DB%8C%DA%AF%D9%86_fygzHAWDzgg.mp3.html

ترانه ی جاودانه ی "دل دیوانه" با صدای "ویگن"، و شعری از "رهی معیری".


چنگی عشقم راه جنون زد...

  خوابم نمی برد...!

  همین چند دقیقه ی پیش هیراد را بردم سر جایش خواباندم.

  مجله ی برهان را باز می کنم؛ سر سری از گوشه و کنارش می خوانم؛ فرمول تازه ای برای محاسبه ی دترمینان سه در سه، معرفی مستندی درباره ی دکتر پرویز شهریاری بزرگ، مطالبی درباره ی احتمال و ... در نهایت در پشت جلدش نگاهم به نوشته ای از خیام می افتد...؛ به همان اندازه ای که شیفته ی شعرهاش هستم، این حرف ها هم مجذوبم می کند:

"گرفتار روزگاری هستیم که از اهل علم فقط عده ی کمی، مبتلا به هزاران رنج و محنت، باقی مانده که پیوسته در اندیشه ی آن اند که غفلت های زمان را فرصت جسته، به تحقیق در علم و استوار کردن آن بپردازند و بیشتر عالم نمایان زمان ما حق را جا مه ی باطل می پوشند و گامی از حد خودنمایی و تظاهر به دانایی فراتر نمی نهند و آنچه را هم می دانند، جز در راه اغراض مادی به کار نمی بندند و اگر ببینند کسی جستن حقیقت و برگزیدن راستی را وجهه ی همت خود ساخته و در ترک دروغ و خودنمایی و مکر و حیله جهد و سعی دارد، او را خوار می شمرند و تمسخر می کنند۔

 در هر حال خدا یاری دهنده و پناه همه است."


  امروز این تصنیف"به سکوت سرد زمان"استاد شجریان را که  در راه مدرسه تا خانه گوش می کردم، یاد حمید د. افتادم؛ دوستی که در دوره ی دانشجویی، در ترم اول کلاس زبان با هم آشنا شدیم؛ از دانشجوهای تک رقمی ارشد دانشگاهمان بود؛ اهل خرم آباد به گمانم. با چند تا از دوستانش کلاس می آمدند؛ یکی شان اصفهانی و آن دیگری مشهدی بود. حمید اما خونگرم تر و با صفا تر از آن یکی ها بود... یک بار با دوستم علیرضا، تا خوابگاهشان هم رفتیم که فاصله ی چندانی نداشت با دانشگاه.

  در بوفه ی دانشگاه با حمید و علیرضا نشسته بودیم و چای می خوردیم، ضبط بوفه چی این تصنیف را پخش کرد؛ تصنیفی که آن روزها زیاد گوش می کردم...

  چند لحظه ای نگذشته بود که حمید حالش عوض شد...؛ بچه مثبت آرام، جنبشی به تن و روحش افتاد..؛ مثل کسی که دلش جایی را می خواهد که فریاد بکشد یا برقصد... گفت:"ای داد...! این تصنیف من رو برد به گذشته ها...؛ به دختری که خیلی دوستش داشتم..."

  و شروع کرد به همخوانی با آن...


بشنوید:http://s9.picofile.com/file/8314539900/%D8%A8%D9%87

_%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA

_%D8%B3%D8%B1%D8%AF_%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86.mp3.html

 ازآلبوم "سرو چمان"، ِشعر از جواد آذر، آهنگساز داریوش پیرنیاکان

هاوار...



ببین! 

خانه هنوز همان خانه است 

هیچ اتفاق خاصی رُخ نداده است: 

یک پالتوی کهنه، چتری شکسته 

دو سه سنجاقِ نقره‌ای 

کتابخانه‌ی کوچکِ شعر و سوال و سکوت 

و شیشهْ عطری آشنا 

که بوی سالهای دورِ دریا می‌دهد هنوز. 



"سید علی صالحی"


بشنوید؛http://s8.picofile.com/file/8312023326/04_Komsay_Zrma.mp3.html

 ترانه ای کردی از "کومسای" که برای زلزله زدگان خوانده است.


عنوان:

فریاد...

داخی روله...



مصیبت زلزله ی پیش آمده، گلویم را می فشارد و کامم را تلخ کرده است...

بغضی سنگین راه نفسم را بسته بود دم ظهر؛ عکس پشت عکس و خبر پشت خبر...؛ یکی از یکی دردناک تر...

  وقتی فیلم کوتاه  پیرزنی را دیدم که برای عزیز از دست رفته اش غمگنانه و از ته دل مویه می کرد، ناگهان و با صدای بلند پیش چشم هیراد هق هق زدم...

  خدای بزرگ!

از تو ممنونم که عزیزانم را در پناه خودت حفظ کرده ای؛ لطفا مراقبشان باش!

مردمان مناطق زلزله زده نیازمند آب اند؛ چادر و دارو...؛ در حالی که عده ای نشسته اند  و جلوِ دوربین ها شعار می دهند، کودکان آسیب دیده، بی غذایی گرم، بی چادر و سرپناه...، گرما را از آغوش های اندک بازماندگانشان می گیرند؛ بازماندگانی که گُرده هایشان را سپر این کودکان می کنند...

اگر نبود کمک های مردمان پاوه و جوانرود و سنندج و کامیاران و مریوان و دهگلان و قروچای و موچش و ... ، آن مادری که کودکش را از زیر آوار بیرون می کشید و با اشک به خاک می سپرد، به چه امیدی این روز تلخ را به این شب سرد می رسانید؟...


ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ؟

ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺯخمم ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻋﻤﯿﻖ ﺷﺪﻩ

ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﮐﺎﺷﺖ؟

ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻏﻤگینم

ﻭ ﻣﺮﮒ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ...؟ 


"غلامرضا بروسان"


پ.ن:

عنوان: داغِ فرزند...


بشنوید:

لالایی حزین فیلم "لاک پشت ها هم پرواز می کنند."

http://s8.picofile.com/file/8311800476/hossein_alizadeh_%E2%80%93_lalaei.mp3.html

جمعه...


آیا کسى نشسته است پشت ابر

که نى مى زند

یا سه تار، 

نمى دانم!

آوازى، اما یک آواز

از گوشه ى آسمان جمعه مى ریزد ...


"بیژن نجدى"


بشنوید؛ سرآغاز، از "کیهان کلهر"

http://s9.picofile.com/file/8311436692/4_5832371481216024609.mp3.html

دلم گرفته...



دلم گرفته

دلم عجیب گرفته‌است

و هیچ‌چیز…

هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند…


"سهراب سپهری"


عکس از:

Alexey Titarenko

بشنوید:

http://s9.picofile.com/file/8311536026/30130236_.mp3.html

موسیقی بی کلام؛ همنوازی پیانو با فلوت...؛ یادآور دشت های فراخی که روزگاری، سرخپوست ها در آن می زیستند...

به کجا؟!...



به کجاها بَرَد این امید ما را؟ 

نشد این عاشق سرگشته صبور 

نشد این مرغک پربسته رها 

به کجا می روم یارا؟ به کجا می برد مارا؟ 

ره این چاره ندانم به خدا؛نشود دل نفسی از تو جدا 

به هوایت همه جا در همه حال 

به امیدی بگشایم شب و روز پر و بال 

غم عشقت دل ما را 

به کجاها بَرَد بالا؟

 

"فریدون مشیری"

بشنوید؛ با صدای استاد شجریان؛ تصنیف امید عشق.

http://dl.hemmaty.com/files/shajar/01%20-%20Tasnife%20Omide%20Eshgh%20Shooshtari(www.BiDel.ir).zip

شب وصل


همه شب 

سجده برآرم 

که بیایی 

تو به خوابم ....


ودر آن 

خواب 

بمیرم 

که تو آیی وبمانی..


"شهریار"


بشنوید؛http://s8.picofile.com/file

/8306991992/%D8%B4%D8%A8_%D9%88%D8%B5%D9%84.mp3.html

تصنیف زیبای "شب وصل" از آلبوم "آهنگ وفا"، با صدای استاد شجریان و همایون شجریان، که بازخوانی تصنیفی قدیمی ست از سروده های ملک الشعرای بهار.

مجالی نیست...


مرگ را پروای آن نیست

که به انگیزه‌ای اندیشد.


زندگی را فرصتی آن‌قدر نیست

که در آینه به قدمت خویش بنگرد

یا از لبخند و اشک

یکی را سنجیده گزین کند.


عشق را مجالی نیست

حتی آن‌قدر که بگوید

برای چه دوستت می‌دارد...


"احمد شاملو"


بشنوید؛http://s9.picofile.com/file

/8306424226/%D8%A7%D8%A8%DB%8C

_%DA%A9%D9%86%D8%AF%D9%88.mp3.html

ترانه ی کندو، از ایرج جنتی عطایی که ابی آن را در فصل پایانی فیلم کندو (فریدون گله، ۱۳۵۴) می خواند.

خُماری...


سیّد(بهروز وثوقی):

 نصف مردم دنیا شب که می شه فکر می کنن دلتنگن، اما همه شون خُمارن؛ خُمار بی کسی!


از دیالوگ های فیلم "گوزنها"، مسعود کیمیایی، ۱۳۵۳


بشنوید؛http://s9.picofile.com/file/8305747084/_angahbooks_AshyMashy_Pari_Zanganeh.mp3.html ترانه ی "گنجشکک اشی مشی"، که پری زنگنه بر تیتراژ پایانی این فیلم خواند. اسفندیار منفردزاده ی آهنگساز، دل داده به تک تک پلان های فیلم و این چنین به آن جان بخشیده است. بازی عالی بازیگران و در راس آن ها، بهروز وثوقی، حتی در نقش های فرعی، بهترین فیلم کیمیایی به نظر من، و یکی از بهترین های سینمای ما را خلق کرده است.


آوار


تو هم با من نبودی !

مثل من با من

و حتی مثل تن با من


تو هم با من نبودی،

آن که می‌پنداشتم باید هوا باشد،

و یا حتی ، گمان می‌کردم این تو

باید از خیل خبرچینان جدا باشد !


تو هم با من نبودی !

تو هم با من نبودی ...


تو هم از ما نبودی،

آن که ذات درد را باید صدا باشد

و یا با من ، چنان هم‌سفره‌ی شب 

باید از جنس من و عشق و خدا باشد ...


تو هم از ما نبودی !


تو هم مؤمن نبودی

بر گلیم ما و حتا در حریم ما 

ساده‌دل بودم که می‌پنداشتم

دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد ...


تو هم از ما نبودی


تو هم با من نبودی یار !

ای آوار !

ای سیل مصیبت‌بار ....


"شهیارقنبری"

 

پ.ن:

بشنوید:

http://s8.picofile.com/file/8305406618/To_Ham_Ba_Man_Naboodi.mp3.html ترانه ی "آوار"، با صدای غمگین فرهاد مهرادِ عزیز که یگانه بود و یگانه ماند. ترانه را شهیار قنبری در سال ۱۳۵۶ سروده است.


درخت کوچک من...


میان تاریکی

تو را صدا کردم

سکوت بود و نسیم

که پرده را می برد .

در آسمان ملول

ستاره ای می سوخت

ستاره ای می رفت

ستاره ای می مرد

تو را صدا کردم

تو را صدا کردم

تمام هستی من ...

چو یک پیاله ی شیر

میان دستم بود

نگاه  آبی ماه

به شیشه ها می خورد

ترانه ای غمناک

چو دود بر می خاست

ز شهر زنجره ها

چو دود می لغزید

به روی پنجره ها

تمام شب آنجا

میان سینه ی من

کسی ز نومیدی

نفس نفس می زد

کسی به پا می خاست

کسی تو را می خواست

دو دست ِ سرد او را

دوباره پس می زد

تمام شب آنجا

ز شاخه های سیاه

غمی فرو می ریخت

کسی ز خود می ماند

کسی تو را می خواند

هوا چو آواری

به روی او می ریخت

درخت کوچک من

به باد عاشق بود

به باد ِ بی سامان

کجاست خانه ی باد؟

کجاست خانه ی باد؟


"فروغ فرخ زاد"


پ.ن:

عکس از "رینکو کاوائوچی"

بشنوید؛ قطعه ی بی کلام Music of the wind، از Eguana.

http://s9.picofile.com/file/8305292818/04_Eguana_Music_Of_The_Wind.mp3.html

به من بگو!


به من بگو، بگو؛

چگونه بشنوم صدای ریزش هزار برگ را ز شاخه ها؟

به من بگو، بگو؛

چگونه بشنوم صدای بارش ستاره را ز ابرها؟

من از درخت زاده ام

تو ای که گفتنت وزیدن نسیم هاست بر درختها

به من بگو، بگو؛

درخت را که زاده است؟

مرا ستاره زاده است

تو ای که گفتنت چو جویبارهاست، جویبارهای سرد

به من بگو، بگو؛

ستاره را که زاده است؟

ستاره را، درخت را تو زاده ای

تو ای که گفتنت پریدن پرنده هاست

به من بگو، بگو؛

تو را که زاده است؟


"رضا براهنی"


بشنوید:http://opload.ir/downloadf-a34ca573c4471-mp3.html

When I need you، با صدای Celine Dion؛ اصل ترانه از Leo Sayer.

تصویر:

پروانه معصومی و  پرویز فنی زاده، در "رگبار" بهرام بیضایی.

خواب!


در هر نگهت، مستی صد جامِ شراب است

بیچاره منم من، که در این میکده خواب است!


"راضیه خدابنده"


بشنوید؛ "حیران"، از گروه دارکوب

http://opload.ir/downloadf-8f0e0f786baf1-mp3.html


بارانِ بی ملاحظه ی ناگهان، بیا...


  حالم خوب نیست!

 حوصله ی انجام دادن هیچ کاری را ندارم؛ به محض این که کتابی را دستم می گیرم و چند سطری می خوانم، آن را گوشه ای می گذارم و دراز می کشم...

دلم می خواهد فقط بخوابم...؛ تا کی؟!.. نمی دانم!

دلم گرفته است؛ غمگینم...

هیراد دم به دقیقه بغلم می کند، مرا می بوسد و با لحنی کودکانه می گوید:"بابایی جونِ عزیزم..!"

  همیشه شرمنده ی دوستانی هستم که خط خطی هایم را می خوانند...

خدای مهربان!

لطفا تنهایم نگذار...


پ.ن:

٭عنوان از فاضل نظری.

٭ عکس از رنه مالته.

٭بشنویدhttp://s5.picofile.com/file/8106513318/NancySinatra_Bang_Bang.mp3.html؛ ترانه ی معروف "بنگ بنگ" از نانسی سیناترا؛ اصل ترانه را شر خوانده است، اما نانسی سیناترا ریتم آن را کندتر کرده و لحنش را غمگنانه تر. تارانتینو این ترانه را با فیلم "بیل را بکش"، جاودانه کرد.


برای لمس تن عشق...


ای نازنین

اندوه اگر که پنجه به قلبت زد

تاری ز موی سپیدم

در عود سوز بیفکن

تا عشق را بر آستانه درگاه بنگری...


"نصرت رحمانی"


بشنوید؛

 ترانه ی "پوست شیر" با صدای ابی ؛ ترانه از ایرج جنتی عطایی.

http://opload.ir/downloadf-e22d3245a40d1-mp3.html




با درد بساز ...


ای دل ز زمانه  رسم احسان مطلب

وز گردش دوران سر و سامان مطلب

درمان طلبی، درد تو افزون گردد

با درد بساز و هیچ درمان مطلب!

"خیام"


بشنوید؛ تصنیف "از تنهایی گریه مکن"، با صدای سالار عقیلی.

http://dl.sakhamusic.ir/95/farvardin/14/Salar%20Aghili%20-%20Az%20Tanhaei%20Geryeh%20Makon.mp3

می خواستم ترانه یی باشم...


می خواستم ترانه یی باشم
که بچه های دبستانی از بر کنند
دریا که می شنود
توفانش را پشتش پنهان کند 
و برگ های علف
نت های به هم خوردن شان را
از روی صدای من بنویسند.

می خواستم ترانه یی باشم
که چشمه زمزمه ام کند
آبشار 
باسنج و دهل بخواند.

اما ترانه یی غمگینم
و دریا، غروب
بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند!


"شمس لنگرودی"



پ.ن:

این ترانه را با لهجه ی فارسی کرمانشاهی، خیلی دوست دارم؛

بشنوید! یاد قدیما؛ با صدای "بهرنگ جباریان"

http://opload.ir/downloadf-d1aa2eec21881-mp3.html

My way

ترانه ی my way از فرانک سیناترا

And now the end is near

And so I face the final curtain

My friend I’ll say it clear

I’ll state my case of which I’m certain

I’ve lived a life that’s full

I traveled each and every highway

And more, much more than this

I did it my way

Regrets I’ve had a few

But then again too few to mention

I did what I had to do

And saw it through without exemption

I planned each charted course

Each careful step along the byway

And more, much more than this

I did it my way

Yes there were times I’m sure you knew

When I bit off more than I could chew

But through it all when there was doubt

I ate it up and spit it out, I faced it all

And I stood tall and did it my way

I’ve loved, I’ve laughed and cried

I’ve had my fill, my share of losing

And now as tears subside

I find it all so amusing

To think I did all that

And may I say not in a shy way

Oh no, oh no, not me

I did it my way

For what is a man what has he got

If not himself then he has not

To say the things he truly feels

And not the words of one who kneels

The record shows I took the blows

And did it my way

Yes it was my way

بشنوید:

http://dl1.musicruz.com/Farshad/Free/Frank.Sinatra.My.Way.(musicruz.com).mp3

این ترانه ی زیبا را نخستین بار در دوره ای شنیدم که مجموعه ای از نوارها با عنوان" پاواروتی و دوستان" به بازار می آمد؛ هر بار پاواروتی با یکی از خوانندگان بزرگ دیگر کنسرت خیریه داشت...

من همه ی این مجموعه را داشتم!