-
-ما هم تموم می شیم؟... + تمومِ هم می شیم!
چهارشنبه 27 تیر 1397 19:02
صدای درون نوید: چی باید بگم؟... ستاره: بگو می خوای من رو. نوید: می خوای من رو؟ ستاره: بگو می خوای من رو. نوید: می خوامت. ستاره: بگو دوستم داری. نوید: دوستت دارم. ستاره: بگو عاشقمی. نوید: عاشقتم. ستاره: بگو دیوونه می. نوید: دیوونه تم. ستاره: بگو می میری برام. نوید: می میرم برات. خَرتم، سگتم! ستاره: داد بزن! نوید:...
-
عصبانی نیستم!
سهشنبه 26 تیر 1397 21:10
"نوید (نوید محمدزاده) دانشجویی که به خاطر فعالیت های سیاسی ستاره دار شده و از دانشگاه اخراج شده است، به خاطر درگیری با صاحب کارش، از کار هم اخراج می شود. در عین حال به خاطر شرایطش، نامزدی اش با ستاره (باران کوثری) هم به خطر می افتد..." فیلم بر محور نوید می گردد؛ جوانی عصبی که در هنگامه ی خشم، کنترلش را از...
-
بغض غزلی بی لب...
دوشنبه 25 تیر 1397 11:58
گر سرت کتاب نبود و فوران فوارەهای روشنایی در آن نبود رنگ موهایت از خیالم پر می کشید گر نگاهت، رنگ بلندپروازی نبود و خیره به راز باد و قلب باران و آذرخش نبود، رنگ چشمانت از نگاهم پر می کشید گر روحت نیز، به جادوی موسیقی آمیخته نبود، هر روز گوش به نداهای آبی و هر شب گوش به نسیم های سفید و هر بار گوش به نت های بالدار نمی...
-
خوشا دیدار ما در خواب...
یکشنبه 24 تیر 1397 05:12
آذر (فرزانه تأییدی): «چه جوری شد من به پستت خوردم؟ دفعه ی اول من رو کجا دیدی؟» عزت (داریوش اقبالی): «حتما باید بگم؟» آذر: «دلم میخواد بگی.» عزت: «میدونی من اکثر شب ها که میخوابیدم خواب یه دختر مو بور رو میدیدم با چشم های درشت و آبی. عینهو خارجی ها! عین خودت! یه شب میاومد به خوابم یه شب نمی اومد، یه هفته علافم...
-
من و خاک در می خانه و بدنامی ها
شنبه 23 تیر 1397 20:15
تو و نوشیدن پیمانه و، خشنودی دل من وخاکِ در میخانه و، بدنامیها "فروغی بسطامی" پ.ن.ها: ٭ تصویر از سکانس پایانی "کازابلانکا" ٭ بشنوید: http://s8.picofile.com/file/8331770726/CQADBA ADHQIAAsZTYFHlEu1nanj_TwI.mp3.html ترانه ی "شکار" با صدای ابی
-
دریاکنار
جمعه 22 تیر 1397 08:54
صبح رفتم پیاده روی؛ مسیر مارپیچِ دور تا دورِ کوه را تا قله بالا رفتم و برگشتم. هوای خنکی بود و گرمای این روزها نتوانسته بود طراوت و شادابی درخت های حاشیه ی راه را بگیرد و دورتر، زمین های کشاورزی درو شده، در چندضلعی های بزرگِ زردرنگ، در کنار هم روی پستی و بلندی های تپه ها و کوه ها کشیده شده بودند. وقتی رو به پایین می...
-
ئیواره
جمعه 22 تیر 1397 00:52
شهرستان هستیم. الان روی پشت بام دراز کشیده ام که بخوابم. آسمان سیاه است و تک و توک ستاره هایش در دوردست ها سوسو می زنند. هوای خنکی ست. بعد از ظهر عمو مامه را بردم سر خاک. جایی که زن عمو شهربانو و تعدادی از نزدیکانمان به خاک سپرده شده اند. مثل مادر بزرگم. وقتی یک دور کامل سر قبر هرکدامشان فاتحه خواندیم، عمو را کنار قبر...
-
گروه تلگرامی "هر دو هفته یک کتاب"
دوشنبه 18 تیر 1397 19:02
دوستان فرهیخته! گروهی تلگرامی برای طرح "هر دو هفته یک کتاب" تشکیل شده است؛ خوشحال خواهیم شد همراهمان باشید. در صورت تمایل، لینک عضویت برایتان ارسال خواهد شد.
-
دِیزی
یکشنبه 17 تیر 1397 08:59
خانه ی یکی از شاگردهای خصوصی ام به نام ایلیا سگی دارند به نام دِیزی؛ کوچک و لاغراندام است. چشم های سیاهی دارد که بالایش موهای سپیدش به دو طرف شانه شده است و قیافه ی بامزه ای به اش داده است. معصومیت عجیبی در چشم هاش است. هیچ گاه در عمرم این قدر به یک حیوان خانگی نزدیک نشده بودم؛ دِیزی اما از همان نخستین جلسه حتی برایم...
-
جمعه...
جمعه 15 تیر 1397 08:32
از وقت و روز و فصل، عصر و جمعه و پاییز دلتنگند و بی تو من مانند عصر جمعهی پاییز دلتنگم... "حسین منزوی" بشنوید: http://s9.picofile.com/file/8331050092/_Adabvaavayparsi_ %D8%AD%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4_%D8%AE%D9%84%DB%8C %D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%A7%D9%87_ %D8%B5%D9%86%D9%85.mp3.html ترانه ی شاه صنم با صدای بانو...
-
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی...
پنجشنبه 14 تیر 1397 20:57
مگر چه می خواهم از وطن؟ جز لقمه ای نان و خیالی آسوده. چه می خواهم؟ جز تکه ای آفتاب و بارانی که آهسته ببارد. جز پنجره ای که رو به عشق و آزادی گشوده شود. مگر چه خواستم از وطن که از من دریغش کردند؟ آه ای میهن مغموم وطن از پا افتاده بدرود بدرود... "شیرکو بیکس" پ.ن. ها: ٭ عنوان از "شفیعی کدکنی". ٭ عکس...
-
جهان در صدای تو آبی ست...
سهشنبه 12 تیر 1397 20:44
صدای تو را دوست دارم صدای تو، از آن و از جاودان میسراید صدای تو از لالهزاران که در یاد میآید صدای تو را، رنگ و بوی صدای تو را، دوست دارم. جهان در صدای تو آبی ست و زیر و بم هر چه از اصفهان در صدای تو آبی ست. و هر سنت از دیرگاهان و هر بدعت از ناگهان در صدای تو آبی ست. "اسماعیل خوئی" پ.ن.ها: برای اولین بار...
-
زندگی بدون این که آدم، عاشق بمیره، اتفاق تلخ و غم انگیزیه...
دوشنبه 11 تیر 1397 19:53
آخرین قسمت فصل سوم شهرزاد، به نظرم پایانی منطقی و درست برای این مجموعه بود. فلاش فورواردی که در این قسمت استفاده شده بود که طی آن، بعد از اتفاقات گروگان گیری را می بینیم، تمهیدی مناسب برای آن بود که سریال با مشخص شدن وضعیت کاراکترهای مثلث عشقی ِ قباد، شهرزاد و فرهاد به پایان برسد. بالا و پایین شدن ماجراها و بعضا تغییر...
-
کوتاه درباره ی رمان "اعتماد" از آریل دورفمن
شنبه 9 تیر 1397 16:59
در آستانه ی جنگ جهانی دوم، در تماس تلفنی مردی که خود را لئون می نامد با زنی آلمانی به نام باربارا که تازه وارد پاریس شده است، لئون که ادعا می کند از اعضای جبهه ی مقاومت علیه نازی هاست و دوست مارتین نامزد باربارا ست، به او خبر می دهد که جان مارتین در خطر است... رمان گفت و گو محور است و با توصیف صحنه ی کم. گفت و گوهایی...
-
خیابان عاشقی
پنجشنبه 7 تیر 1397 20:52
در مهرماه نود و سه، تصمیمی را که از مدت ها پیش در ذهنم بود عملی کردم؛ طی کردن خیابان ولیعصر، از ابتدا تا انتها؛ یک صبح تا عصر طول کشید. برای من که پیاده روی را دوست دارم، تجربه ای شگرف بود! حاصلش البته داستانی شد به نام "خیابان عاشقی" که اگرچه هنوز ویرایش نهایی اش باقی مانده است، اما دوستش دارم. بخش هایی از...
-
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم...
چهارشنبه 6 تیر 1397 14:04
جنگ دارد طرز من با مردم این روزگار در میان عالمم وز اهل عالم نیستم "صائب تبریزی" بشنوید: http://s9.picofile.com/file/8330294700/Parisa.mp3.html تصنیف پیر فرزانه با صدای گرم بانو پریسا که در "سوته دلان" زنده یاد علی حاتمی استفاده شده و عجیب به جان فیلم نشسته است. عنوان هم از متن همین تصنیف است؛ شعر...
-
وقت خواب درخت ها...
سهشنبه 5 تیر 1397 11:35
دنیا ... جای خوبی برای شاعر شدن نیست این بار که برگردم درخت می شوم. "ناهید عرجونی" در آن چند روزی که شهرستان بودیم، یک دم غروبی با سجاد رفتیم سرِ زمین های کشاورزی شان. موتورسواری وقتی که از جاده های روستایی می گذری خیلی کیف دارد؛ باد لای موهایت می پیچد. بوی علف و گل های وحشی دماغت را پر می کند و صدای سیرسیرک...
-
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم...
سهشنبه 5 تیر 1397 01:10
درود بر شما دلاورمردان ایرانی... شما دِینتان را به خاکتان ادا کردید. شما دل مردمان رنج کشیده تان را شاد کردید تا حتی برای لحظاتی هم که شده، دردهایشان را فراموش کنند. شما نام ایران زمین را به تاریخ شکوهمندش گره زدید. درود بر غیرت و شجاعتتان! زنده بادا تماشاگرانی که در تمام طول مسابقه، یک دم از تشویق تیم ملی شان دست...
-
هر دو هفته یک کتاب
شنبه 2 تیر 1397 21:49
دوستان و همراهان گرامی! از فردا (یکشنبه، سوم تیرماه) طرح "هر دو هفته یک کتاب" آغاز خواهد شد؛ کتابِ نخستین دوهفته، اعتماد از آریل دورفمن می باشد. هرگونه نظری درباره ی این کتاب، پس از هفته ی نخست در معرض دید مخاطبان قرار خواهد گرفت. تحلیل ها و نظراتی که طولانی باشند، با ذکر نام نویسنده ی مربوطه، در قالب پست...
-
آقای حسینی!
جمعه 1 تیر 1397 22:16
دیروز پیش از ظهر تا شب، درگیر اثاث کشی رامین بودیم. به هیراد که توضیح دادم کجا می رویم، گفت:"بابا من پول هام رو جمع می کنم و به عمو رامین کمک می کنم. باز هم سکه داری به ام بدی؟!" گفتم:"بله، به ت می دم." گفت:"می خوام پول هام که زیاد شد، برای عمو رامین ماشین و تانک بخرم!" دو تا کارگر گرفته...
-
ای ماه...
پنجشنبه 31 خرداد 1397 19:18
آهوان ، ای آهوان دشتها گاه اگر در معبر گلگشت ها جویباری یافتید آوازخوان رو به استغنای دریاها روان جاری از ابریشم جریان خویش خفته بر گردونه ی طغیان خویش یال اسب باد در چنگال او روح سرخ ماه در دنبال او ران سبز ساقه ها را می گشود عطر بکر بوته ها را می ربود بر فرازش ، در نگاه هر حباب انعکاس بی دریغ آفتاب خواب آن بی خواب...
-
درود بر سربازان وطن!
پنجشنبه 31 خرداد 1397 01:13
دم بچه های تیم ملی فوتبال گرم... ساده نگیریم؛ این روزها شاهد بخش مهمی از تاریخ این مرز و بوم هستیم... در شرایط ناامیدی از فقر و فساد اقتصادی و تحریم و ...، تیم ملی فوتبال همه ی ما را در کنار هم قرار داده است و حداقل برای لحظاتی توانسته است دردهایمان را تسکین ببخشد. با هم می خندیم، با هم هورا می کشیم و دست می زنیم، و...
-
مثل یک رویای خوش...
سهشنبه 29 خرداد 1397 13:01
جای من خالی است جای من در عشق جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار جای من در شوق تابستانی آن چشم جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت جای من خالی است من کجا گم کرده ام آهنگ باران را؟ من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟ "محمدرضا عبدالملکیان" پ.ن.ها: ٭بشنوید: ترانه...
-
مدرسه ای که می رفتم...
دوشنبه 28 خرداد 1397 11:01
شهرستان که بودیم، فرصتی پیش آمد تا مدرسه ی قدیمم را ببینم. جایی که اواخر دهه ی شصت، درس خواندن را از آن جا شروع کردم. آن روزها نامش مدرسه ی شهید عراقی بود و الان دبیرستان دخترانه شده است. نمایشگاه کتاب، بهترین بهانه برای تجدید خاطراتم با آن بود. ساختمان های قدیم مدرسه که چند بخش جدا از هم بودند، بدون تغییر خاصی،...
-
پنجره
یکشنبه 27 خرداد 1397 14:54
ای کاش درختی باشم تا همه تنهایان از من پنجره ای کنند و تماشا کنند در من کاهش دلتنگی شان را... "سلمان هراتی"
-
زنده باد!
جمعه 25 خرداد 1397 22:34
هوراااااااا! تبریک به همه ی دوستداران ایران! زنده باد بازیکنان ایران؛ زنده باد! عجب بازی یی بود؛ چه هیجانی داشت. پ.ن: دوستان بزرگواری که درباره ی طرح " هر دو هفته یک کتاب " در تلگرام پیغام گذاشته اید؛ از آن جا که در سفر هستم، به علت سرعت پایین نت، برای دسترسی به تلگرام مشکل دارم. با عرض پوزش، در اولین فرصت...
-
نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید...
جمعه 25 خرداد 1397 07:56
دیروز رفتیم روستای پدری، سر خاک زن عمو فرخ. بیشترِ نزدیکان هم بودند. زن ها بر قبر مویه می کردند و مردها کنار ایستاده بودند. عمو، عصای چوبی اش را زیر چانه اش زده بود و نبش قبری نشسته بود. هنوز ریشش را نزده بود که بیشترش سپید شده. هیراد با کوثر، فارغ از حال و هوای جمعیت، به حال خودشان بودند. لابه لای قبرها که در چمن ها...
-
طرح "هر دو هفته یک کتاب"
چهارشنبه 23 خرداد 1397 22:15
دوستان و همراهان فرهیخته خوشحال خواهیم شد که در طرح "هر دو هفته یک کتاب" شرکت کنید تا در کنار یکدیگر کتاب بخوانیم و از نظراتِ هم بهره مند شویم و بر دانش و آگاهی مان بیفزاییم. ++ جزئیات طرح: ٭هر دو هفته یک کتاب خوانده می شود و در انتها نظرات خوانندگان درباره ی آن به اشتراک گذاشته می شود. ٭ ترکیب کتاب ها به...
-
هیراد
دوشنبه 21 خرداد 1397 17:27
٭با جمع کردن بخاری، قدری چیدمان خانه را تغییر دادیم. جای تلویزیون عوض شد. هیراد که یک مبل دونفره نزدیک تلویزیون را تصاحب کرده بود و همیشه دو تا بالش هم پشتش می گذاشت و فیلم های موردعلاقه اش را نگاه می کرد، از این وضعیت ناراضی بود. صدایم کرد که:"بابا می خوام یه چیزی درِ گوشِت بگم." پیش آمد و آرام...
-
سر بگذار بر درد بازوان من...
دوشنبه 21 خرداد 1397 09:03
از رنجی خستهام که از آنِ من نیست بر خاکی نشستهام که از آنِ من نیست با نامی زیستهام که از آنِ من نیست از دردی گریستهام که از آنِ من نیست از لذّتی جان گرفتهام که از آنِ من نیست به مرگی جان میسپارم که از آنِ من نیست. "احمد شاملو" پ.ن: عنوان از "نیکی فیروزکوهی"